مرد جذاب من (p1)

17:22 1402/04/23 - TESSA

سلام کپیه تا یه جایی ولی بقیه اش مال خودمه

برید ادامه

سلام!
من مرینت دوپن چنگ هستم و 22 سالمه که تو دو سال پیش اتفاقات عجیبی برام افتاد که بزارید براتون تعریف کنم… .دو سال پیش تعطیلات تابستونی داشت تموم میشد و من باید میرفتم دانشگاه… .یه پسر جذابی اون موقع که یه مدل هم بود نه مدل یه برند مدل برند های مختلف هر چی که فکرش رو کنین تبلیغ می کرد و منم خیلی دوستش داشتم و اسمش آدرین اگرست بود تا اینکه آلیا بهم خبر داد اون برای سال دوم دانشگاش می خواد بیاد همون دانشگاهی که من توش درس می خوندم… .وای داشتم از خوش حالی بال در می اوردم یعنی می تونستم اونو از نزدیک ببینم… .خیلی خوش حال بودم و دل تو دلم نبود که دانشگاه زود شروع بشه فقط برای اینکه بتونم ادرین رو از نزدیک ببینم…

یک هفته بعد…

بلاخره روز اول دانشگاه شد سریع لباس هامو پوشیدم و حاضر شدم تا برم دانشگاه…تو راه دعا دعا می کردم که با ادرین تو یه کلاس بیوفتم.
وقتی وارد حیاط دانشگاه شدم اول دنبال الیا گذشتم ولی پیداش نکردم و شروع کردم به گذشتن که شاید ادرین رو پیدا کنم ولی نه خبری از الیا بود نه از ادرین تا اینکه…