سلام برید ادامه
#مرینت
کاغذ رو بر داشتم و رفتم روی تختم نشتم و گوشی و برداشتم تا به ادرین زنگ بزنم....خیلی استرس داشتم.
وقتی بهش زنگ زدم خیلی زود جواب داد و ادرین گفت سلام...
همین که گفت سلام گوشی رو قطع کردم
M: وای مرینت تو چقدر می تونی احمق باشی برای چی گوشی رو قطع کردی....وای خدا من یه اسکلم
دوباره بهش زنگ زدم ولی این بار جواب نداد...
M: بفرما همین رو می خواستی که جواب نده....وای خدا من خیلی اسکلم خیلی احمقم
که گوشیم یهو زنگ خورد...شماره ادرین بود
مکالمه ادرین و مرینت...
M:الو...؟
A: الو...سلام
M: سلام
A: مرینت تویی؟
M: اره منم
A: چرا زنگ زدی بعدش قطع کردی؟
M: ببخشید...تو چرا دفعه دوم که زنگ زدم جواب ندادی؟
A: کار داشتم
M: اوکی
A: الان که زنگ زدی اوکی شد..شمارت رو سیو می کنم
M: باشه دیگه فردا تو دانشگاه می بینمت بای
A: نه صبر کن...قطع کردی؟
M: نه هنوز اینجام
A: اوکی میگم برای اخر هفته وقتت آزاده؟
M: اره چه طور؟
A: می خواستم ببینم می خوای باهم قرار بزاریم بریم بیرون؟
M: من و تو...؟بیرون؟ دوتایی؟ تنهایی؟
A: اره
M: خب کجا بریم؟
A: کافه
M: باش...میشه ادرس کافه رو بدی؟
A: بمونه برای همون روزی که می خواییم بریم...من الان باید برم...کاری نداری؟
M: نه...بای