حرف ی ندارم 👇
(این اتفاقات بعد از شکست هاکماث هست)
من مرینت دوپن چنگ هستم
16ساله
از فرانسه و عاشق ادرینم
سلام من آدرین اگرستم
16 ساله
از فرانسه و مادرم مرده(آخی 🥺🥺)
___________________^_^_______________________
دینگ دینگ دینگ
از زبان .م.
وای بازم دیرم شد سریع لباس هامو پوشیدم (ی لباس سفید با طرح بابونه و یه شلوار بگ مشکی)
کیفمو برداشتم و رفتم طبقه ی پایین مامان و بابام داشتن صبحانه میخوردن
سابین:عزیزم بیا صبحانه بخور
مرینت:نه دیرم میشه خداحافظ
سریع ی سیب گذاشتم دهنم و با عجله دویدم سمت مدرسه(ووووووااااایییییی مدرسه ها وا میشه )
___________________^_^_______________________
زینگگ زینگگ زینگگ
از زبان ادرین👇
وای باز ساعت خواب مونده و همین طور من(گفتم یکم شوخی کنم😝😝😝)
سریع ی تیشرت و شلوار سیاه پوشیدم (دیگه حال نداشت بیام لباس طراحی کنم)
رفتم پایین ناتالی بود
ناتالی:آدرین دیرتر شده اینم زمان کلاس هات
آدرین:ممنون ناتالی خداحافظ
سریع رفتم سمت ماشین
کمی بعد
دیدم ماشین تو ترافیک مونده واسه همین در رو باز کردم رفتم بیرون داشتم میدوئیدم که خوردم به یکی
________________________^_^__________________
ت
امام😝😝😝
باورم نمیشه الان مدرسه ها وا میشه شما لوازم خریدین من خریدم
پارت دیگه شرط نداره
چالش :اگه بگین آدرین به کی خورده 😎😎😎
جایزه داره بهش زودتر پارت بعد رو میدم
👋👋👋👋
ببخشید میشه یکی برام کاور درست کنه
های گایز ( الان میگید نیومده صمیمی شد😐)
من نویسنده جدیدم 😃
اسمم ستی ویه نکته هست فقط مدیر اسمم رو میدونه شما همون ستی صدام کنین 😊
خواهر و برادر کوچیکتر دارم ژیمناستیک میرم و سنتور دوس دارم ۱۰ سالمه ۱ ماه دیگه میشه میخوام برم چهارم رمان مورد علاقم خون آشام زندگی من هست و رمانی که خودم می نویسم عشق جدید هست مقدمه و پارت ۱ داخل وبلاگ مرینت یعنی من هست 😁
خوب بای دیگه 👋
سلام 👋🏻❤️
برید ادامه ی مطلب 💐
سلام .... رمز : lalla
خیلی منحرفی نیست ولی خو